ما هم چشممون به برف افتاد11/18
روز جمعه ما هم حوس كرديم با برو بچ دايي مهدي بريم برف بازي چيه خو مگه ما بچه كوچيك دارا دل نداريماول آقاي امير راه نميامد كه با آدم برفي كه فقط بخاطر دل ايشون درست كرده بوديم عكس بندازه بگم دليلش چي بود بگم اقا امير كه فردا روزي بداني براي چه چيزا هم به خودت سخت ميگيري هم به ما فقط فقط به خاطر اينكه ماشين دايي مهدي از ماشين ما جلو زده آخه از اول راه دستور ميدادي كه ما بايد از دايي مهدي سريع تر بريم
عكس پايين هنوز قهري و داري تنها با خودت بازي ميكني واي كه چقدر گريه كردي عزيزم
اين دو عكس هم خواهرا هستن اولي سارا جونييييييييي و دومي زهرا ي من با سارا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی