امیر گلمامیر گلم، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
محیای نازممحیای نازم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

يكي بود يكي نبود

18ماهگیت مبارک

1393/6/22 18:50
نویسنده : مامان
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلای قشنگم

چی بگم و از کجا بگم از کدوم لذت های زندگی کردن با شما دو تا وروجک بگم فقط خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم که شما ها رو دارم تا در کنار شما به حس ناب و بی نظیر مادر بودن رو درک کنم تا درک کنم تا وقتی مادر نشی نمیتونی بفهمی که حتی دل نگرانیت برای روند طبیعی زندگی بچت هم قشنگه تا مادر نشی نمیتونی باور کنی که حتی برای گریه بچت از واکسن زدن اشک توچشمات جمع میشه و دل دیدن این صحنه رو نداری .اینها همه قشنگه چون حضور تو رو میرسونه حضور تو رو ای زیبا ترین نسبت من محبتمحبت

بعله گل دختر ما هم 18 ماهه شد و امروز ما رفتیم واکسن 18 ماهگیش رو زدیم با بی بی و امیر جون با هزار سلام وصلوات از ترس این واکسن لعنتی .نمیدونم چرا اینقدر من از واکسن زدن بچه ها متنفرم روز واکسنشون دلهره عجیبی میگیرم و اضطرابش حلقمو در میاره از امتحان کنکور هم سخت تره برام خخخخسکوتو خدا رو شکر گلکم آخرین واکسنت رو زدی و میری تا 6 سالگیت برو راحت باش راضی

از حرف زدنت بگم که ماشاالله همه چی رو میگی همه چی  اگه چشم و گوش و مو ولب و دهن و دندون و پا و ...  رو ازت بپرسم بلدی و حتی دیروز داشتم بادستتات بازی میکردم گفتی اننگو و اشاره کردی به الگنوت و یک چیز جالب دیگه که سر سفره چاج بودیم دایی مهدی اومد بلند گفتی به سلام دایی بوس صدات میکنمت میگم محیا مثل گل دخترای مودب میگی بعله بوسغذا میخوری میگی: من خوردم      میخوای میگی :غذا بخام        نمیخوای میگی :من نخوام      شیر خواستن :جی جی مخوام ودر کل به چیزی که بخوای اسمش +مخوام رو میگی و ریزترین چیزا رو از دور و بر خونه جمع میکنی و میای به من میدی و میگی اشلالی یعنی آشغالی .جلوی آکواریوم میای و میگی: ماهی خوشتلخندونکلپ کلام داری کار میکنی رو جمله بندی ولی از هنر جدیدت بگم که میری کشوهای لباس کمدت رو خالی میکنی تا بابا میگه مثلا امیر بریم بدو بدو میری چند تا از لباسات رو از کشوت در میاری و بدو بدو میگی بابا بریم و دیروز جمعه که من خونه بودم 3 یا 4 بار رفتی و کل لباس آوردی بیرون و کف اتاق  ریختیعصبانیعصبانی

4 شنبه مرخصی بودیم و بابای رفتیم خوسف بابایی کار داشت و ما هم باهاش رفتیم اینجا منتظر بودیم تا بابایی بیاد و تا بابا برگرده یک دل از عزا در آوردیم

قربون لب و لوچ پر بستینتون بشه مادر بوس

 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

مامان اميرپسرسرما
22 شهریور 93 20:14
خانمي مبارك باشه...
مامان
پاسخ
ممنونم عزيزم
زهرا
23 شهریور 93 8:19
سلام عزيزم. خوبين ايشالا؟ ماااااشششششششششششششالا چقد شيرين زبونه برا همين من دخمل خيلي دوسدارم بخاطر اينكه بلده شيرين زبوني كنه دل ببره. خدا براتون حفظش كنه همينطور داداش گلشو. ميبوسمتون عزيزم
مامان
پاسخ
سلام عزيزم مشتاق حضورت محبت داري عزيزم سلامت باشيد
مامان نازنين
23 شهریور 93 10:01
از صعودتان به قله ي شجاعت بسيار بسيار مسرورم .
مامان
پاسخ
ما هم از حضور سبز شما در محل خدمت مسروريم
مامانش
23 شهریور 93 10:10
اين زبون فلفلي محيا گلي به كي نمي خواسته بره ماشاالله از هردوطرف ارث داره .قربونت برم خاله كه اينقدر شيرين زبون شدي
مامان
پاسخ
نه خاله يك طرفس منكه بي زبون و بي زوال به طرف پدريش رفته
مامان
23 شهریور 93 19:09
ماشاالله دختر بلا.قربون حرف زدنت.
مامان
پاسخ
خدا نکنه
مامان
23 شهریور 93 19:09
18 ماهگیت مبارک گل قشنگم.
مامان
پاسخ
میبوسمت خاله جون
مامان
23 شهریور 93 19:11
راحت شدی این دیگه فعلا اخریش بود خاله. چشمم کف پات ماشاالله خیلی زود داری حرف میزنی هاااا امیرم فقط کلمه میگه اونم دستو پا شکسته.منم هیچ عجله ای ندارم که زودتر جمله بگه. گذاشتم بچه راحت باشه !....والا....
مامان
پاسخ
ممنون خاله جونی .
مامان
24 شهریور 93 13:17
مامان
پاسخ
مامان
24 شهریور 93 13:17
کامنتهام رسیده عایاااااا؟
مامان
پاسخ
چرا عزیزم رسیده همشون
نی نی عکس
25 شهریور 93 12:32
ماشاالله چه نی نی نازی از بچه ها و نی نی های خوشگل تان عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید. ما ضمن نمایش عکس ها در سایت، به آن ها جایزه می دهیم www.niniaxs.ir
نرجس
27 شهریور 93 9:24
ای دختر ناز،ماشاالله به حرف زدنات. هجده ماهگیت مبارک
مامان
پاسخ
ممنونم زن عمو جونی